نقش ومسئوليت اصلي دانشگاه پيشرفت و ارتقاء دانش آن مي باشد.هامبولدت , نظريه آزادي آكادميك را به عنوان ايده اوليه دانشگاه آلمان مطرح كرده است يعني در جستجوي علم آزادي كاملي وجود دارد و در واقع نامحدود است كه خود باعث انجام امور خستگي ناپذير در تحقيقات و پژوهش ها مي باشد. دركتاب جان هنري با عنوان «نظريه ايجاد يك دانشگاه» پيرامون فلسفه آموزش برتر است، يعني پيگیري دانش يك هدف نهايي است و دانشگاه ها كه مجموعه اي از اساتيد، دانشجويان و محققان مي باشند. در جهت رسيدن به اين هدف کمک مي كنند.سابقاً كه آموزش عالي غير مرتبط بود با نقشي كه با جامعه از آن انتظار داشت ولي با تغييري كه در آموزش عالي و مرتبط نمودن آن با نيازهاي در حال تغيير جامعه مي باشد كه خود زمينه اي را جهت حركت به سوي ايجاد علوم برمبناي اقتصاد يعني همگون سازي علم و كاربرد آن در جامعه و همچنين همگاني و عمومي نمودن آموزش عالي به همراه استفاده از تكنولوژي هاي اطلاعاتي در محيط هاي آکادميك مي باشد. پيدايش تكنولوژي هاي اطلاعاتي به همراه ديگر فاكتورها مثل كار و سرمايه گذاري عوامل اصلي پيشرفت جامعه قديمي صنعتي به سوي جامعه علمي مي باشد.
در جامعه اي كه بر مبناي علم مي باشد همواره مكان هاي مشخصي براي توليد علم وجود دارد. جيجونز و همكارانش (1994) چنین پيشنهاد كردند كه گرايش به توليد علم در مكان هاي متفاوتي امکان پذير است. او پيش بيني مي كند كه در قرن 21 دانشگاه ها سهم كوچكي از بخش توليد علم را به خود اختصاص خواهند داد.
برای دسترسی به مقاله تماس بگیرید
بخشهای مختلف پایان نامه